جدول جو
جدول جو

معنی حسین دیلمی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین دیلمی
(حُ سَ نِ دَلَ)
ابن یحیی بن ابراهیم بن یحیی بن علی بن ناصردماری یمنی، ادیب. در ذمار در رجب 1148 هجری قمری 1735/ میلادی متولد شده و در همانجا در 17 ذی قعده 1249 ه. ق. / 1834 میلادی درگذشت. او راست: العروه الوثقی و الاقناع فی الرد علی من احل السماع و جز آن. (معجم المؤلفین از نیل الواطر ج 1 ص 401) (بدر الطالع ج 1 ص 232)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ نِ دَیْ لَ)
ابوالحکم حزین بن سلیمان دیلمی کنانی. از شاعران عرب در دورۀ امویست و در پیرامون سال 90 هجری قمریدرگذشته است. ساکن مدینه بود و از حجاز بیرون نشد. مردی هجّاء و بدزبان بود و از راه بدگوئی نان میخورد، و گویند عمرو بن وهیب نام داشته و حزین لقب او بوده است، تنی پرموی و شکم فراخ و بینی بزرگ داشت. ابوالفرج اصفهانی گوید حزین اشعاری در حق عبدالله بن عبدالملک دارد که راویان آنرا در اشعار فرزدق که در حق علی بن الحسین سروده است، داخل کرده اند. و آن این است:
الله یعلم ان قد جبت ذایمن
ثم العراقین لایثنی السأم
ثم الجزیره اعلاهاو أسفلها
کذاک تسری علی الاهوال بی القدم
ثم المواسم قد اوطأها زمناً
و حیث تحلق عندالجمره الهم
قالوا دمشق تنبیک الخبیر بها
ثم ائت مصر فثم النائل العمم.
و پس از دو بیت:
فی کفه خیزران رعیها عیق
من کف اروع فی عرنینه شمم
یغضی حیاء و یغضی من مهابته
فما یکلم الاحین یبتسم
تری رؤس بنی مروان خاضعه
یمشون حول رکابیه و ما ظلموا.
و این اشعار را برخی به داود بن سلم نسبت کرده اند که در حق قثم بن عباس سروده است. و برخی گویند خالد بن یزید که مولای قثم بود این اشعار در حق قثم گفت. و نیز جاحظ اشعار زیر را ازحزین کنانی در حق طلحه بن عبدالله از فرزندان ابوبکر صدیق آورده است:
فان تک یا طلح اعطیتنی
جمالیه تستحق السفارا
غاکان نفعک، لی مرّه
ولا مرتین ولکن مراراً.
(البیان و التبیین چ حسن السندوبی 1932م. ج 1 ص 285 و ج 3 ص 150) (اغانی ج 14 ص 74) (الاعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 218)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَنِ دَ لَ)
ابن ابوالحسن محمد، مکنی به ابومحمد واعظ شیعی و تا سال 760 هجری قمری زنده بود. او راست: ارشادالقلوب و اعلام الدین و غررالاخبار. (هدیهالعارفین ج 1 ص 287) (ذریعه ج 1 ص 517). رجوع به دیلمی شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ دَ لَ)
حکیم صوفی، مدرس جامع کبیر عباسی اصفهان. اصلش گیلانی بود و در اصفهان دیوانه شد و درگذشت. (ذریعه ج 9 ص 242 از نصرآبادی و ریاض العلماء)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ حَ)
ابن حسن بن محمد بن حلیم بخاری یا جرجانی شافعی مکنی به ابوعبدالله. فقیه، محدث، متکلم، ادیب بود. در بخارا در 338 هجری قمری بزاده و در همانجا بقضاء منصوب و در ربیع اول 403 هجری قمری درگذشت. او راست: ’منهاج الدین’ در سه جلد و ’آیات الساعه’. (معجم المصنفین از ذهبی) (سیر النبلاء ج 11 ص 51) (الوافی بالوفیات ج 11 ص 65) (طبقات الشافعیه ج 2 ص 69) (تذکره الحفاظ) (شذرات الذهب) (کشف الظنون) (هدیه العارفین ج 1 ص 308)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ دُ جَ)
ابن یوسف بن محمدبغدادی حنبلی سراج الدین ابوعبدالله فرضی نحوی. متولد 664 هجری قمری / 1266 میلادی و متوفی در شهید نزدیک دجیل در 6 ربیع الاول 732 هجری قمری 1331/ میلادی او راست: نزههالناظر و تنبیه الغافلین و جز آنها. (معجم المؤلفین از درر الکامنه ج 2 ص 48) (شذرات ج 6 ص 99) (ایضاح المکنون) (بروکلمان ذیل ج 2 ص 206) (هدیه العارفین ج 1 ص 314)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ سَ لَ)
ابن علی بن عبدالله بن محمد رهاوی سلمی منسوب به یکی از قراء دمشق. کتابی در قرائت داشت و در دمشق در رمضان 414 هجری قمری / 1023 م. درگذشت. (معجم المؤلفین از ابن الجزری ج 1 ص 245)
لغت نامه دهخدا